به گزارش شهرآرانیوز، «آنسوی آینه» برای من فقط تماشای یک نمایش نبود؛ شبیه ایستادن روبهروی آیینهای بود که من را به خودم نشان میداد. از همان لحظهی اول، وقتی شخصیتها یکییکی وارد صحنه شدند و کلماتشان با فکرهای پنهانشان در هم تنید، فهمیدم قرار است با چیزی فراتر از یک روایت خطی روبهرو شوم.
تماشای این اثر انگار مرا به مهمانیای برد؛ جایی پر از آدمهای میانسال با دغدغهها و بحرانهایشان، و ناگهان دختری جوان که ورودش همهچیز را بر هم میزند. ورود او مثل یک تلنگر بود؛ کسی که وارد اتاقی آرام میشود و ناگهان چراغها را روشن میکند. از همان لحظه حس کردم در حال دیدن گفتوگوهایی هستم که نه فقط شخصیتها، که شاید هرکدام از ما در ذهنمان داریم.
بازیگران هرکدام بخشی از این آینه بودند؛ یکی با چالشی که میان نقشها میجنگید، یکی با شور جوانی و جسارتی که به جمع اضافه میکرد، و دیگری با تجربهای تازه در کنار نسلی متفاوت. چیزی که برای من تماشاگر پررنگ بود، همین ترکیب صمیمیت و جدیت روی صحنه بود؛ انگار گروه نه فقط نمایشی را اجرا میکرد، که بخشی از زندگی خودش را به اشتراک میگذاشت.
وقتی سالن را ترک کردم، حس کردم آینهی نمایش هنوز همراهم است. مثل گفتوگویی ناتمام که تا مدتها در ذهن ادامه دارد. آنسوی آینه برای من تجربهای بود از دیدن زندگی، با همهی صداهای بلند و زمزمههای خاموشش، روی صحنه.
نمایش آنسوی آینه، نوشته فلوریان زلر و به کارگردانی حسین اکبرپور در پردیس مستقل روی صحنه است که در ادامه گفتوگوی ما با عوامل این نمایش را میخوانید.
حسین اکبرپور، کارگردان نمایش آنسوی آینه، دربارهی مسیر شکلگیری این اجرا میگوید: چند سال پیش این نمایشنامه را خوانده بودم. سال گذشته علی حاتمینژاد دوباره پیشنهاد داد که به سراغش بروم. وقتی بازخوانیاش کردم، حس کردم این بار برایم جذابتر است؛ شاید، چون سنم بالاتر رفته و بحران ۴۰ سالگی که در متن مطرح میشود، برایم ملموستر شده بود.
او ادامه میدهد: در این نمایش، تماشاگر نهفقط دیالوگها، بلکه آنچه در ذهن کاراکترها میگذرد را هم میشنود. همین باعث خلق موقعیتهای کمیک میشود؛ چون چیزهایی را میشنویم که معمولاً هیچوقت به زبان نمیآید. گاهی ترسناک است، گاهی شیرین و دوستداشتنی.
این کارگردان دربارهی روند آمادهسازی گروه توضیح میدهد: از همان ابتدا انتخاب بازیگر برایم مهم بود. باور دارم هر بازیگر میتواند هر نقشی را بازی کند و نمیخواستم محدود به کلیشهها شوم. تمرینها حدود ۹ ماه طول کشید. البته نه بهصورت مداوم. چون بعضی بازیگران درگیر پروژههای دیگر بودند، ناچار میشدیم کار را متوقف کنیم یا حتی تغییر بازیگر بدهیم. همین موضوع اجرای اولیه در اردیبهشت را عقب انداخت و بعد هم به ماههای محرم و صفر خوردیم تا در نهایت توانستیم این روزها روی صحنه باشیم.
اکبرپور بیان میکند: نمایش هر شب در سالن استاد ارجمندِ پردیس تئاتر مستقل روی صحنه است. امیدوارم کسانی که قبلاً کارهای مرا دیدهاند یا کسانی که تازه با من آشنا میشوند، با رضایت از سالن بیرون بروند. این برای من مهمترین بخش ماجراست.
آرمان صفری، بازیگر نمایش آنسوی آینه دربارهی حضورش در این اثر نمایشی میگوید: وقتی آقای اکبرپور این پیشنهاد را دادند، خیلی خوشحال شدم. چون از قبل متن فلوریان زلر را خوانده بودم و بهشدت فضای آن را دوست داشتم. همین شد که در وهلهی اول به خاطر خود متن قبول کردم و بعد هم همکاری با آقای اکبرپور برایم افتخار بزرگی بود.
او اضافه میکند: این متن اتمسفر خاصی دارد. برای من خیلی مهم بود که در چنین فضایی کار کنم. شنیده بودم که آقای اکبرپور چه سبکی در کارگردانی دارند و این فرصت را غنیمت شمردم تا تجربهی کار با نسلی پیشتر از خودم را هم داشته باشم.
این بازیگر اشاره میکند: من در این روزها همزمان در دو نمایش داشتم، اما نقش «پاتریک» در آنسوی آینه کاملاً متفاوت با نقشم در ایستگاه مترو بود. برای من سختی کار اینجا بود که بتوانی نقشها را از هم تفکیک کنی، اما اگر تمرکز و فکر پشت آن نباشد، بازیگر دچار مشکل میشود.
صفری ادامه میدهد: خوشبختانه با هدایتهای درست آقای اکبرپور و همراهی همکاران گروه، این چالشها برای من قابلحل شد. چه در پروسهی تمرین و چه در طول اجرا، همکاریها باعث شد استرسم کمتر شود و بتوانم حضوری مؤثر روی صحنه داشته باشم.
ضحا بیضایی، بازیگر نمایش آنسوی آینه درباره پذیرش این نقش میگوید: دلیل اصلی من برای قبول این پیشنهاد، کارگردانی بود که به او اعتماد داشتم. میدانستم انتخابهایش پشتوانهی تحلیل و تحقیق دارد و مطمئن بودم کاری که روی صحنه میبرد، سطح بالایی خواهد داشت.
او توضیح میدهد: من نقش دختری جوان که در میهمانیای پر از افراد میانسال حضور پیدا میکند، بازی میکنم. در واقع میتوان گفت آن دختر همان آینهی داستان است؛ شخصیتی که با ورودش انعکاس نگاه هرکدام از آدمهای جمع را به خود نشان میدهد و آغازگر رویدادهای مهم داستان میشود.
این بازیگر ادامه میدهد: این کاراکتر نماینده چهره جوان و پرشور جامعه است. تصور کنید چنین فردی وارد جمعی از میانسالان با افکار سنتی شود؛ جایی که پذیرای انرژی و نگاه او نیستند. سختی نقش همین است که باید در عین پایبندی به عقاید شخصی، به باورهای جمع هم احترام بگذارد. این برای من تجربهای دشوار، اما جذاب بود.
بیضایی دربارهی جایگاه خود در گروه میگوید: من کمتجربهترین عضو تیم هستم، در حالی که بقیه بازیگران و کارگردان رزومههای درخشانی دارند. همین موضوع باعث شد نخستین تجربهی حرفهای من در کنار این گروه، خاص و ارزشمند شود. بزرگترین چیزی که در این مسیر احساس کردم، امنیت بود؛ چون هرجا به چالش میخوردم یا گیج میشدم، همهی اعضا وقت میگذاشتند تا دغدغههایم را برطرف کنند. این همراهی برایم یکی از زیباترین تجربهها تا امروز بوده است.
علاقهمندان میتوانند برای خرید بلیت این نمایش به سایت گیشات مراجعه کنند.